|
من و شما | ||
|
 |
پَ نَ پَ یه شب یه یارو که نقاب زده بود با تفنگ جولوی یه دختره تو خیابون رو میگیره.دختره میگه:میخای پولامو بدزدی؟یارو میگه: پـَـ نـَـ پـَـ اومدم بهت پیشناهاد ازدواج بدم .چون دیر وقت بود گفتم مزاحم خانواده نشم
ممیز ایزو اومده رفته تو سالن تولید کنار دستگاه تراش از اپراتورش میپرسه شما تراشکارین؟ پـَـ نـَـ پـَـ مدیر عامل اوقات بیکاریش میاد کمک بچه ها
تو دانشگاه بودیم دوستم بهم میگه امروز چی داریم میگم شیمی ؟میگه صالحی استاده ؟میگم پـَـــ نــه پـَـــ جابرابن حیان میخواد بیا این جا بهد در بده چیجوری به هرچی دیت میزنی طلاشه
زنگ زدم خونه خالم دخترخالم گوشی رو برداشته میگه : احسان تویی .میگم : په نه په این صدای میکاست صدای مارو از واشنگتن میشنوید.
از دماغم داره خون میچکه و بدو بدو دارم میرم طرف دستمال کاغذی ! وسط راه جلومو سد کرده میگه چی شده ؟ خون میاد ؟ دستمال میخوای ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ شیر دماغم خراب شده دارم میرم لوله کش بیارم !
دوستم رفتم بیرون نهار بخوریم، از غذام بخار بلند شده دوست میگه داغه ؟ گفتم : پـَـــ نــه پـَ نبردم معاینه فنی داره دود میکنه.
رفتم بستنی بخرم. صف واستاده بودن. یارو اومده میگه آقا صفه!!؟ پـَـــ نــه پـَـــ دیوار دفاعیه واستادیم ضربه ایسگاهی بزنن.
رفتم مغازه ماهی سفید بگیرم میگه برای خوردن میخوای؟میگم پـَـــ نــه پـَـــ میخوام تیکه تیکه کنمش بزارمش روی سه تا کوه بعد به اذن خدا زندش کنم تا بهم ایمان بیارن.
پرسید شبی ز حال من دلدارم گفتم که ز رنگ و بوی تو بیزارم گفتا نکند دو تا شده شلوارت؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ فقط تو رو دوست
دارم…!!!
سر ساختمون کلاه گذاشتم سرم اومده میگه کلاه برای حفاطت از سرت گذاشتی پـَـــ نــه پـَـــ گداشتم با آقای ایمنی کلیپ بازی کنم.
با بابام رفتیم بنگاه میگم آقا مزرعه دارین؟ میگه میخواین بخرین؟ پـَـــ نــه پـَـــ ما مترسکیم اومدیم دنبال کار،گفتیم مارو تو یه مزرعه ای چیزی نصب کنید..!
رفتم بچه خواهرمو از مهد بیارم مربی میگه بچه رو میبرین میگم پـَـــ نــه پـَـــ همینجا میخورمش.
[ جمعه 90/11/28 ] [ 5:2 عصر ] [ محمدبهرامی نسب ]
|
درباره وبلاگ
امکانات وب
|
| [ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] | ||
